افشین: دیگه نمیخوام بخونم!
| ||||||||||||||
بعد از اجرای محشر افشین در کنسرت لندن، پشت صحنه باهاش گپی زدم.
بهزاد: افشین، اجرات روی صحنه با گروهت خیلی عالی بود، واقعاً تبریک میگم. افشین: قربونت برم. اما من تمام این ها رو مدیون بچه های گروه ارکسترم هستم که واقعاً سنگ تموم میذارن. من فقط نخودی و کوچولوی اون جلو هستم!
بهزاد: امیر، برادرت و امیرعلی هم باهات هستن و خیلی امشب اجرای شاد و محشری بود و دیدی که بچه ها برات چیکار کردن؟! افشین: این نظر لطف مردمه. من کارم رو انجام میدم، اما وقتی می بینم مردم انقدر به من محبت دارن، شرمنده میشم. بهزاد: از آلبوم جدیدت که همه منتظرش هستیم، "ماچ"، سه تا آهنگ هم خوندی. درسته؟ افشین: درسته. "شیطونک"، "دیگه ازت بدم میاد" و "بدجوری عاشقت شدم"
بهزاد: خوب از این آلبوم برامون بگو افشین: شرمنده طرفدارانم هستم که آلبومم طولانی شد و یک مقداری طول کشید. ولی بالاخره موفق شدم بعد از دو سال تمومش کنم. ده تا ترانه جدید توی آلبومم هست و از ته دل آرزو می کنم که مورد پسند طرفدارها باشه. بهزاد: وقتی داشتیم قبل از کنسرت یواشکی با هم صحبت می کردیم، درد دل زیادی از عشق و عاشقی داشتی. دوباره جریان چیه؟ تو معمولاً توی برنامه ما افشاگری های جالبی می کنی! افشین: والله چی بگم! این آخرین آلبوم زندگی منه! بهزاد: یعنی چی؟! این تازه چهارمی میشه و در اصل دومین آلبومی که معروف شده! افشین: درسته. این در اصل دومین آلبوم اصلی منه. یک زمانی آرزوم این بود که خواننده بشم. اومدم و خواننده شدم و یک جورایی به اون چیزی که می خواستم رسیدم. عاشق این کار هستم، اما توی زندگی، موضوعی پیش آمده که مجبورم کارم رو ترک و از اون خداحافظی کنم.
بهزاد: این پیش آمد چیه؟ افشین: نمی تونم دربارش زیاد توضیح بدم. اما می تونم بگم که تصمیم دارم یک زندگی عادی داشته باشم. چون به عنوان یک خواننده زندگی کردن واقعاً سخته. دوست دارم مثل بقیه ازدواج کنم و یک زندگی بی دردسر داشته باشم. بهزاد: فکر نمی کنی تورهای مختلفی که میری، بی خوابی ها و خستگی ها وقتی تموم بشه، عقیده ات هم عوش بشه؟ چون خبری که گفتی، یک خبر تکان دهنده برای ما بود! افشین: من واقعاً عاشق خوانندگی هستم و کارم رو واقعاً دوست دارم! ولی خوب توی زندگیم یکی رو دوست دارم که به خاطرش فکر کنم ارزش داره از خودم و احساسات خودم بگذرم. چون بهم گفته یا شغلت یا من! بهزاد: ای بابا! این که درست نیست! افشین: البته خودم هم یک مقداری خسته شدم. بهزاد: حالا بعد از کنار گذاشتن خوانندگی میخوای چکار کنی؟ افشین: پدرم یک رستوران ایتالیایی داره، فکر می کنم دوباره کار توی رستوران رو شروع کنم.
بهزاد: خبر عجیب غریبی بود! حالا واقعاً مطمئن هستی که این کار رو میخوای بکنی یا هنوز داری درباره اش فکر می کنی؟ افشین: نه، صد در صد مطمئن هستم. بهزاد: امشب کنسرت لندن چطور بود؟ افشین: خیلی خوب بود. راستش رو بگم همه جا مردم من رو شرمنده می کنند. جدا شدن از این مردم برای من خیلی دردناک خواهد بود ولی خوب از همه کسانی که من رو حمایت کردن تشکر می کنم و همشون رو دوست دارم.
|