| |||||||||||||||||||||||||||||||
فائقه آتشین، گوگوش، بعد از نزدیک به دو سال برای اولین بار کنسرت تازه خود را در لس آنجلس بر صحنه آورد. کنسرت درسالن "فارم" (forum) شهر لس آنجلس برگزار شد. برگزار کننده کنسرت گروه هنری "آرین پروداکشن" (arian production ) است. این برنامه به دلیل ترافیک سنگین در اطراف سالن و تاخیر تماشاگران کمی دیرتر، ساعت 9 شب شروع شد.
سالن 15 هزار نفره به نظر پر می آمد.
گوگوش با لباس نارنجی و با آهنگ چله نشین برنامه را شروع کرد.
گویا گوگوش به شدت سرماخورده بود ، ولی به گفته مردم با زیبایی هرچه تمام تری برنامه رو اجرا کرد.
لباس دوم گوگوش قرمز بود و در اون قسمت به اجرای آثار قدیمی پرداخت.
چند آهنگ هم از آلبوم مانیفست اجرا شد.
گوگوش ضمن قدردانی از زحمات مهرداد که به گفته او در این مدت "یار" او بوده و "بهترین ها" رو به او هدیه کرده، از او دعوت کرد که به روی صحنه بیاد و ترانه های دو صدایی را با هم اجرا کنند.
مهرداد وقتی به روی صحنه آمد دست گوگوش را بوسید و گفت" نفس کشیدن با گوگوش روی صحنه خیلی سخته چه برسه به خواندن".
گوگوش و مهرداد از شهیار قنبری که او را "نازنین" خطاب کردند به خاطر ترانه هایی که "ماندنی و زیبا" دانستند، قدردانی کردند.
هنگام عوض کردن لباس گوگوش و استراحت کوتاه او در پشت صحنه، کامبیز به روی صحنه آمد و ترانه شکلات رو اجرا کرد. در ضمن توپهای فوتبالی که بوسیله گوگوش و علی دایی کاپیتان تیم فوتبال ایران امضا شده بود رو بین مردم پرت کرد.
گوگوش در قسمت سوم برنامه با لباس آبی رنگ خود به روی صحنه آمد و به اجرای ترانه ها پرداخت.
طرح لباس های گوگوش از شهلا درریز بود و کت شلواری که مهرداد به تن داشت از کارهای بیژن، طراح معروف ایرانی بود.
بین تماشاچی ها ضیا آتابای و همسرش، بیژن پاکزاد طراح معروف ، آقای هشیار نژاد (ترانه سرا)، مهدی ذکایی ( سردبیر مجله جوانان) و شهباز نوری (از مجله تهران) حضور داشتند.
گوگوش در پایان کنسرت پرچم شیرو خورشید نشان ایران را بالا برد و سرود "ای ایران " رو اجرا کرد. مهرداد آسمانی هم در اجرای این سرود او را همراهی می کرد.
|
| ||||||||||||||||||
ابوالحسن نجوا
در تحلیل و ارزیابی تحولات و حوادث مهم موسیقی در سال ۸۴ می توان گزینه های مختلفی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. گزینه هایی چون تحولات مدیریتی، برگزاری جشنواره ها، انتشار آلبومهای مهم موسیقی، اجرای کنسرتهای مهم و نیز بررسی نحوه تعامل دولت و اهل موسیقی و تحرکاتی که اصناف موسیقی انجام داده اند و یا انتشار آثار تالیفی ( کتاب ) درباره موسیقی. تحولات مدیریتی آغاز سال ۸۴ با خداحافظی مدیری همراه بود که یکی از طولانی ترین دوره های مدیریتی را در جمهوری اسلامی پشت سر می گذاشت. علی مرادخانی که از سالهای پایانی دهه ۶۰ مدیریت مرکز موسیقی ( مرکزسرود و آهنگهای انقلابی ) را برعهده گرفته بود، پس از ۱۴ سال ریاست مرکز موسیقی از این سمت استعفا داد. استعفای مرادخانی البته با واکنشهای متفاوتی روبرو شد، ازجمله هیئت مدیره خانه موسیقی در نامه ای که بعدها با اعتراض چند عضو موثر خانه موسیقی روبرو شد، وی را مدیری شاخص نامید که کس دیگری نمی توانست جایش را پر کند. آقای مرادخانی وقتی به ریاست مرکز موسیقی رسید، بودجه سالانه کمتر از ۱۰۰ میلیون بود و موسیقی در ردیف بودجه سالانه دولت جایی نداشت، اما وقتی وی از سمت خود استعفا می داد موسیقی در بودجه سالانه برای خود ردیفی داشت و رقم آن به ۵/۳ میلیارد تومان رسیده بود.
جایگزین مرادخانی، محمد حسین همافر، مدیر کل ارشاد اسلامی استان فارس، بود که به رغم برخی فشارهای وارده بر وی کارنامه ای قابل قبول از خود در یک سال اخیر بر جای گذاشت. تحول مدیریتی دیگری که به وقوع پیوست تغییر مدیر موسیقی صدا و سیما بود. علی معلم که در سالهای پایانی مدیریتش نارضایتی فراوانی در بین اهل موسیقی ایجاد کرده بود، جای خود را به محمد حسین صوفی داد که در چند ماه اخیر ضمن دفاع از موسیقی سنتی، تعامل مثبت و موثری را با خانه موسیقی، به عنوان مهمترین نهاد مدنی اهل موسیقی ( و مدافع سرسخت موسیقی کلاسیک وسنتی ایران ) ایجاد کرد و برخی از چهره های موثر این نهاد را در شورای عالی موسیقی صدا و سیما به کار گرفت. همایون شجریان فرزند محمدرضا شجریان چند تصنیف برای صدا و سیما خواند، در حالی که خود محمدرضا شجریان همچنان به انتقاد از صدا و سیما ادامه می دهد، می تواند از جمله نشانه های این تغییر باشد. ضمن آنکه در این سازمان و در معاونت استانهای آن عبدالحسین مختاباد، خواننده ای که به تازگی از تحصیل موسیقی در انگلستان به ایران برگشته، سمت اجرایی – مدیریتی مهمی را بر عهده گرفته است و در دستور کاری خود سعی دارد برنامه های تازه ای را برای توجه جدی تر به موسیقی استانها به مرحله اجرا درآورد. خانه موسیقی
از جمله تحولات مهم بهار ۸۳ برگزاری انتخابات هیئت مدیره اصلی خانه موسیقی بود. این نهاد موسیقایی، به رغم تمامی انتقاداتی که برخی از چهره های شاخص موسیقی ایران ( محمدرضا شجریان، محمد رضا درویشی، حسین علیزاده و هوشنگ کامکار ) بر آن وارد می کنند، بیمه حدود ۱۸۰۰ هنرمند موسیقی، همکاری با محمد رضا شجریان در جمع آوری کمک برای زلزله زدگان بم، کمک به جمع آوری پول برای ساخت باغ هنر بم، مشارکت در دور تازه فعالیت کمیته موسیقی یونسکو در ایران، برگزاری جشن خانه موسیقی، برگزاری و نظارت بر آزمون از مدرسان موسیقی و نظارت بر آموزشگاههای موسیقی، برگزاری کلاسهای فوق تخصصی موسیقی سنتی به سرپرستی داریوش پیر نیاکان و... از جمله فعالیتهایی است که تاکنون از این نهاد موسیقایی صادر شده است. در انتخابات بهار ۸۳ محمد سریر و حسن ریاحی به جمع هیئت مدیره اضافه شدند تا وزنه موسیقی دان های غیر سنتی در خانه موسیقی اندکی کاهش یابد. این کاهش اسبابی را فراهم آورده است تا بخشی از نوازندگان موسیقی پاپ که همه گاه خانه موسیقی را به فعالیتهای مخالف موسیقی پاپ، متهم می کردند، از انتقادات خود در این زمینه بکاهند. خانه موسیقی البته در یک برهه با چالش جدی روبرو شد و آن حمله یکی از روزنامه ها (روزنامه جمهوری اسلامی ) به برگزاری جشن خانه موسیقی بود که به رغم پاسخ شجاعانه به این گزارش، مسئولان خانه موسیقی ترجیح دادند که برنامه شب آخر را( ۱۹ مهر ) برگزار نکنند. جشنواره ها
در سال ۸۳ چند جشنواره مهم موسیقی برگزار شد که جشنواره موسیقی نواحی ایران از جمله مهمترین آنها بود. نخستین جشنواره به موسیقی بانوان اختصاص داشت که در تابستان برگزار شد و به اعتقاد آذر هاشمی ( دبیر جشنواره و از موسیقی دانهای شناخته شده موسیقی بانوان) و در مقایسه با دوره های گذشته کیفیت مطلوبتری داشت. در مقابل موسیقی بانوان در جشنواره موسیقی فجر وضعیتی ضعیفتر داشت که با اعتراض برخی از زنان موسیقی دان روبرو شد. همانند جشنواره موسیقی بانوان، جشنواره موسیقی نواحی نیز با کیفیتی متفاوت با دو دوره گذشته برگزار شد. حضور دوباره محمدرضا درویشی و جمعی از شاخص ترین پژوهشگران موسیقی قومی، موسیقی از بریتانیا و آمریکا و حضور ۳۶ استا د نامی موسیقی نواحی ایران این جشنواره را به مرز کیفی بالایی رساند. جشنواره موسیقی فجر نیز اگرچه در بخشهای داخلی (موسیقی سنتی) و خارجی کیفیتی پایین داشت، اما در بخش پژوهش و نیز موسیقی محلی از ابتکارات مناسبی بهره می برد. در این جشنواره که به مدت ۷ روز برگزار شد، نزدیک به ۲۰۰ اجرا به روی صحنه رفت. کنسرتها
ماجرای اجرای کنسرتهای موسیقی در ایران همچنان با اما و اگرهای فراوانی روبروست. به جز در تهران و برخی شهرهای بزرگ که برگزاری کنسرت در آنها کمتر با مخالفت روبرو می شود، در شهرستانهای کوچک و نیز برخی شهرها، مانند مشهد، برگزاری کنسرت، به رغم داشتن مجوز از سوی ادارات ارشاد با مشکلات عدیده ای همراه است و برگزار کنندگان تا آخرین لحظات نیز هراس آن دارند که گروههای مخالف موسیقی در شهرها مانع برگزاری کنسرت شوند و البته در برخی از شهرها این هراس صورتی واقعی به خود گرفته و در آخرین لحظات از اجرای کنسرت جلوگیری به عمل آمد. در برابر این موانع سال گذشته کنسرتهای مهمی در ایران برگزار شد که ازجمله مهمترین آنها کنسرت پرویزمشکاتیان و نیز گروه دستان بود. مشکاتیان که در ۸ سال اخیر سکوت پیشه کرده بود، با گروهی ۱۸ نفره که در آن برخی از چهره های شاخص موسیقی سنتی به عنوان نوازنده وی را همراهی می کردند، در تالار بزرگ کشور با همراهی آواز شهرام ناظری به اجرای قطعاتی از ساخته های گذشته و حال خود پرداخت.
دیگر گروه معروف ایرانی گروه دستان بود که پس از ۷ سال کنسرت در خارج از ایران به اجرای گروه نوازی در کاخ نیاوران پرداخت. این گروه به همراه گروه شجریان – علیزاده، کلهر و نیز گروه کامکارها ( که امسال بیستمین سال تاسیس خود را در کنسرتی بزرگ در تهران جشن گرفتند) در میان علاقه مندان موسیقی ایرانی در کشورهای دیگر از اعتبار و منزلتی شایسته برخوردار شدند. در میان کنسرتهای گروههای خارجی باید از کنسرت خوان مارتین، نوازنده نامی گیتار فلامنکو، یاد کرد که اجرایش در تابستان امسال در کاخ نیاوران با استقبالی شگفت انگیز روبرو شد. حذف صدای همخوان زن
اگرچه عمده تحولات موسیقی سال گذشته در جهتی مثبت سیر می کرد، اما از اوایل پاییز ۸۳ و با فشارهایی که از سوی برخی از گروههای مخالف همخوانی زنان در کنسرتها اعمال شد، در یک توافق نانوشته از حضور و همراهی بانوان همخوان در کنسرتهای موسیقی جلوگیری به عمل آمد. این فشارهای تا به آنجا پیش رفت که حسین علیزاده در مراسم بیستمین سال درگذشت استاد کریمی به این رویه اعتراض کرد و در روزهای اخیر نیز گروه کامکارها که در میان خود دو خواننده همخوان زن دارند، اعلام کرده اند که دیگر در ایران کنسرتی نخواهند داد. به نظر می رسد وضعیت موسیقی زنان و نیز خود موسیقی که هنوز از سوی برخی از محافل داخلی با تحریم روبرو است، تا برگزاری انتخابات بهار آینده در موقعیت برزخی خود بماند. |
| ||||||||||||||||||||||||||
ریاست جمهوری محمد خاتمی سبب شد تا موسیقی در ایران از یک وضعیت برزخی و بلاتکلیفی به در آمده و گام در دوران ثبات خود بگذارد.
پیش از این و در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی برخی حرکتها در حوزه موسیقی صورت گرفته بود که به نوعی آن را می توان پایه گذار حرکتهای بعدی در موسیقی به شمار آورد. اما تحولات سیاسی - اجتماعی به همراه رشد فناوری اطلاع رسانی آن نهالهای کوچک سالهای پیشین را به درختانی پرشاخ و برگ در دوره خاتمی تبدیل کرد. اگرچه رشد تولیدات موسیقی (به صورت آلبوم) در سالهای ۷۱ تا ۷۴ به گونه ای بود که حتی در طلایی ترین دوره حکومت خاتمی نیز تکرار نشد. برابر آمار ی که از تولیدات موسیقی در دوره یاد شده موجود است، سالانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ مجوز تولید آلبوم موسیقی از سوی مرکز موسیقی صادر و همین تعداد اثر به بازار موسیقی عرضه شده است. این رقم در سالهای ۷۷ تا ۸۰ که دوران طلایی فعالیتهای موسیقی بود به ۱۲۰ تا ۱۸۰ ساعت آلبوم رسید. این کمیت آماری اگرچه بالاست اما در مقابل تنوع تقاضاها در دوران خاتمی شکل گرفت. رشد مطالبات اجتماعی، افزایش سطح سواد افراد و نیز شکل گیری طبقه متوسط نیازهای تازه ای را در میان نسل جوان پس از جنگ به وجود آورد تا در نهایت تحولات جدی در موسیقی به خصوص در حوزه موسیقی پاپ، آغاز شود. تحولاتی که کلید آن ابتدا در سالهای آغازین ریاست علی لاریجانی در صدا و سیما زده شد.
موسیقی سنتی؛ از اوج تا نشیب
هنگامی که عطاء الله مهاجرانی تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت خاتمی را بر عهده گرفت، تقاضای بازار برای موسیقی سنتی بسیار بالا بود. از دو سال قبل، وقتی صدا و سیما راه اندازی جریان موسیقی پاپ را با به میان کشیدن برخی خوانندگانی که صدایی مشابه خوانندگان موسیقی پاپ در لس آنجلس داشتند، به عهده گرفته بود و از طریق ایجاد شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی شبانه روز در جهت ترویج این موسیقی می کوشید، رقابتی جدی در گرفتن بازار تولیدات موسیقی بین این دوگونه موسیقایی آغاز شد. در سال ۷۴ محمد رضا شجریان در نامه ای به رئیس وقت سازمان صداو سیما و در اعتراض به آنچه که وی "بی توجهی به حق مولف و مصنف اثر می نامید" از لاریجانی خواست از پخش آثارش در صدا و سیما جلوگیری کند. این خود فرصت و خلائی را به وجود آورد تا موسیقی پاپ بروز و ظهور بیشتری در صداو سیما یابد. موج موسیقی پاپ بازار اقتصادی موسیقی سنتی را نیز سخت تحت تاثیر قرار داد و برای نخستین بار در پس از انقلاب این آثار موسیقی پاپ بود که در صدر تقاضاهای مخاطبان قرار می گرفت.
وضعیت بازار موسیقی سنتی در سالهای پایانی دوره خاتمی به گونه ای شد که بخش خصوصی به جز برای آثاری که در آن خوانندگانی چون شجریان، ناظری، سراج، مختاباد، افتخاری، تعریف و گروه کامکارها می خواندند، در بقیه کارها رغبتی برای سرمایه گذاری نداشتند. در مقابل مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که تا سال ۱۳۷۸ مرکز سرود و آهنگهای انقلابی نام داشت، با راه اندازی ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی سعی کرد از موسیقی جدی و سنگین ایرانی حمایت کند. برای این کار نیز شجریان اعلام آمادگی کرد که در آغاز به کار این ارکستر به عنوان خواننده به مدت ۵ شب کنسرت اجرا کند. ارکستر ملی اما در تداوم کار خود و پس از اختلافاتی که بین شجریان و مسولان ارکستر به وجود آمد، و نیز به جهت بوروکراسی غیر شفاف خود نتوانست بار تحولی را در موسیقی سنتی به دوش بگیرد. موسیقی سنتی هرچه در داخل به سمت فترت و ضعف سوق داده شد، در خارج از ایران به توفیقاتی دست یافت که در تاریخ موسیقی ایران منحصر به فرد بود. نامزدی آلبوم غزل، کار مشترک کیهان کلهر، شجاعت حسین خان و نیز نامزدی آلبوم بی همگان به سر شود (کار مشترک شجریان، علیزاده، کلهر) برای جایزه گرمی و توفیق گروه دستان و گروه کامکارها دراجراهای آمریکا، اروپا و کانادا سبب شد تا موسیقی سنتی ایران در این سالها همان موقعیتی را به دست آورد که موسیقی هند در دهه های ۶۰ تا ۸۰ در غرب به دست آورده بود.
موسیقی بومی نواحی ایران؛ آتش زیر خاکستر
هرچه قدر در دوره خاتمی موسیقی سنتی با پس رفت و بی اقبالی عمومی دچار شد، در مقابل موسیقی بومی نواحی ایران با اقبال و سرمایه گذاری دولتی روبرو گردید.
مرکز موسیقی حوزه هنری که در سالهای ریاست محمد علی زم بر حوزه هنری با بر پایی جشنواره هایی چون موسیقی حماسی، هفت اورنگ و آیینه و آواز به ملجاء و پناهگاه اصلی پژوهشگران موسیقی نواحی ایران بدل شده بود، در دوره دولت خاتمی فعالیت خود را کاهش داد و مرکز موسیقی ارشاد این وظیفه را با برگزاری جشنواره موسیقی نواحی ایران، از سال ۱۳۷۸، با دبیری محمد رضا درویشی ( آهنگساز و موسیقی پژوه نامدار موسیقی بومی نواحی ایران) بر عهده گرفت. این جشنواره که تا به امروز ۶ دوره آن در کرمان برگزار شده است، سهمی جدی در معرفی موسیقی نواحی ایران داشته است. در کنار این کار در همین دوره طرح تکریم هنرمندان موسیقی نواحی ایران نیز به اجرا درآمد. در این طرح برخی از هنرمندان موسیقی نواحی ایران که از بضاعت مالی اندکی برخوردارند به صورت ماهانه حقوق دریافت می کنند. در همین دوره مجموعه گنجینه موسیقی نواحی ایران که کار گرد آوری و پژوهش آن را انجمن موسیقی ایران در دولت هاشمی آغاز کرده بود، به پایان رسید و در مجموع بیش از ۱۰۰ ساعت موسیقی از شاخص ترین نوازندگان و خوانندگان موسیقی بومی نواحی ایران در این مجموعه گرد آوری و انتشار یافت. پژوهشگران موسیقی ایران و بسیاری از پژوهشگران موسیقی قومی نامدار موسیقی جهان، همانند استیون بلوم آمریکایی و جان بیلی بریتانیایی، معتقدند موسیقی بومی نواحی ایران آتشی زیر خاکستر را می ماند که در صورت سرمایه گذاری اصولی و درست، می تواند توجهات بسیاری را از اقصی نقاط جهان به خود جلب کند.
موسیقی پاپ؛ تب تندی که فرونشست
موسیقی پاپ در ایران به رغم بازار اقتصادی موثری که در سالهای آغازین دولت خاتمی به دست آورد، نتوانست با همان شدت و حدت آن مسیر را تداوم بخشد. موسیقی پاپ ایرانی به دلیل آنکه بسیار دیر مجوز فعالیت دریافت کرد هنوز نتوانسته است خود را از سیطره مام اصلی خود که همانا موسیقی لس آنجلسی است، بیرون افکند. در دوران ۸ ساله دولت خاتمی وزارت ارشاد، به دلیل برخی مخالفتهای جناحی و سیاسی و نیز به جهت سیطره حضور کارشناسان موسیقی سنتی و کلاسیک در مراکز تصمیم گیری مرکز موسیقی ارشاد نتوانست حمایت های موثری جز دادن مجوز به آثار تولیدی در پیش گیرد. این مرکز سعی کرد با برگزاری نخستین جشنواره موسیقی پاپ در همین دوران، نوعی سیاستگذاری آرام را در حمایت و جهت دهی به موسیقی پاپ آغاز کند که با مخالفتهای برخی از گروههای فشار از این کار منصرف شد و نخستین جشنواره موسیقی پاپ که در فرهنگسرای بهمن برگزار شده بود، به آخرین جشنواره ای تبدیل شد که مورد حمایت مستقیم مرکز موسیقی وزارت ارشاد قرار گرفت. مرکز موسیقی در این دوران سعی کرد با حمایت از پخش و اجرای کنسرت خوانندگانی چون محمد نوری، فرهاد، مازیار، کورش یغمایی ( که همگی نماینده پاپ جدی و هنری در قبل از انقلاب بودند) نوعی جهت گیری هنری و جدی را در برابر رشد قارچ گونه موسیقی پاپ در صدا و سیما رقم زند.
این کار اگر چه در کوتاه مدت ثمری نبخشید، اما در دراز مدت و با افول و به عرق نشستن تب تند هنرمندان یک شبه، و کسادی اقتصادی بازارآنها، سبب شد تا خود صداو سیما نیز به سمت استفاده مکرر از آثار این هنرمندان حرکت کند. در این سالها موسیقی پاپ اقبالی در آن سوی آبهای هم پیدا کرد. گروه موسیقی آریان، که توانسته بود در انتخاب ملودی، شعر و آهنگسازی طیفی از جوانان و نوجوانان را به خود جلب و جذب کند، پس از اقبال عمومی در داخل توانست تا نامزدی جایزه موسیقی پاپ بی بی سی نیز به پیش برود. این گروه نیز از جمله گروههایی بود که آثارش، جز این اواخر و در ایام انتخابات ریاست جمهوری، کمتر از صدا و سیما فرصت پخش یافت. در این سالها علاوه بر فعالیتهای آشکار موسیقی در حوزه موسیقی پاپ، برخی از گروههای جوان که برای ارائه آثارشان در سالنهای عمومی با دشواریهای فراوانی چون دریافت مجوز از ارشاد، از یک سو و هراس از هجوم گروههای فشار از دیگر سو روبرو بودند، با استفاده از اینترنت، نوعی موسیقی را رواج و رونق دادند که به موسیقی زیر زمینی معروف شد. این گروهها که تعداد آنها در تهران به صدها گروه می رسید، به رغم تمامی فشارها و امکانات اندک چند جشنواره برگزار و برگزیدگان خود را معرفی کردند.
گروههای خارجی؛ اجراهایی سطحی تا آثاری جدی
گروههای موسیقی خارجی در ۸ سال گذشته حضور جدی درایران داشتند. به جز اجراهایی از این گروهها در جشنواره موسیقی فجر، برخی از نهادهای مدنی فعال و علاقه مند به موسیقی پاپ و جز خارجی نیز با دعوت از افراد و گروههای شناخته شده گونه های مختلف موسیقی معاصر غرب توانستند فعالیتهایی در این زمینه ها صورت دهند. حضور خوان مارتین در ایران و اجرای وی در کاخ نیاوران و استقبال کم نظیر از کنسرت وی نمونه ای شاخص از این گونه اجراها بود. انتقادی که برخی از پی گیران جدی موسیقی معاصر غرب به عملکرد وزارت ارشاد و مرکز موسیقی در این زمینه دارند، دعوت از برخی گروههای ناشناخته و حتی خیابانی برای اجرا در جشنواره موسیقی فجر بود. همین رویکرد سبب شد که مرکز موسیقی در این زمینه از یک مرکز تاثیر گذار و تعیین کننده به مرکزی با برنامه های مناسبتی و برای رفع تکلیف تبدیل شود.
موسیقی بانوان؛ همچنان ویژه بانوان
اگرچه نخستین جشنواره موسیقی بانوان در سال 75 و در دولت هاشمی رفسنجانی رخ داد ، اما نهادینه شدن آن در دولت آقای خاتمی صورت گرفت ، به نحوی که در دوسا ل آخر دبیر جشنواره یاد شده نیز به یک بانوی موزیسین سپرده شد. ممنوعیت خوانندگی بانوان در مجامع عمومی، مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد را به این صرافت انداخت تا جشنواره ای ویژه بانوان تدارک بیند. این جشنواره هر سال و در سالروز تولد حضرت فاطمه در تالار وحدت برگزار می شود و تا کنون ۶ دوره آن برگزار شده است. ضمن آنکه در ایام جشنواره موسیقی فجر نیز برخی گروههای موسیقی بانوان نیز اجراهایی ویژه بانوان داشته اند. در این جشنواره ها عمدتا خوانندگان قدیمی سکاندار کار هستند و اجراهای آنها نیز عمدتا ترانه ها و تصانیفی است که در دوره های گذشته، و به خصوص پیش از انقلاب، خوانده اند. نگاهی به این اجراها نشان می دهد که به جز در عرصه آهنگسازی موسیقی سنتی، در خوانندگی و آهنگسازی موسیقی پاپ اتفاق تازه ای رخ نداده است و نسل تازه ای از خوانندگان زن نتوانسته اند بروز و ظهور کنند. البته در سالهای اخیر با استفاده از بانوان در کنسرتهای موسیقی سنتی به عنوان همخوان، رنگ آمیزی تازه ای به موسیقی سنتی ایران اضافه شده است که نمونه آن را در آلبوم راز نو، اثر حسین علیزاده، شاهد هستیم. در سال گذشته و به دلیل برخی فشارهای وارده بر مرکز موسیقی، دادن مجوز به این گونه آثار نیز در پرده ای از ابهام قرار گرفت. ندادن مجوز به آلبوم مشترک علیزاده - گاسپاریان، با این توجیه که صدای همخوان زن در آن بیش از اندازه بالاست و نیز اعلام گروه کامکارها مبنی بر ندادن کنسرت درایران، درصورتی که نتوانند از همخوان زن استفاده کنند، نمونه ای از عقب نشینی های وزارت ارشاد در سالهای پایانی دولت خاتمی است در مقایسه با سالهایی که با قدرت و شدت از موسیقی بانوان و اجراهای همخوانی آنها حمایت می کردند.
موسیقی کلاسیک؛ رکودی محسوس
موسیقی کلاسیک غربی اگرچه در این دوره با حضور لوریس چکناوریان تحرکی نسبی به خود گرفت، اما در سالهای اخیر وضعیت ارکستر سمفونیک تهران به دلیل نبود سیاستی واحد دچار آشفتگی شد. گروه کر ارکستر سمفونیک عملا از هم پاشید و این وضعیت سبب شد که بارها و بارها اعتراضات نسبت به این وضعیت در رسانه های گروهی و نیزنامه نگاری ها به مسولان ارشاد صورت گیرد. همچنین توجه بیش از حد مرکز موسیقی به نوازندگانی که از ارمنستان می آمدند و نیز در اختیار نهادن بودجه های فراوان برای اجراهای چکناوریان و نبود شورایی سیاستگذار برای تعیین چگونگی اداره این ارکستر اعتراضات فراوانی را درمیان اهل موسیقی سبب شد. اگرچه در موسیقی کلاسیک اجراهای گروهی، همانند دونوازی ها (دوئت ) سه نوازی ها (تریو) و چهار نوازی ها (کوارتت) رشدی چشمگیر داشت و از علاقه مندی نسل جوان به این گونه موسیقی خبرمی داد، اما اجراهای ارکستر سمفونیک تهران، به جز مواردی که با رهبری شهرداد روحانی و این اواخر علی رهبری، اجرا شد، مابقی با استقبال عمومی روبرو نمی شد. جدال چند ساله بر سر رهبری دائمی ارکستر سمفونیک تهران نیز در ایجاد این وضعیت تاثیری جدی داشت. جدالی که در نهایت با درگذشت فریدون ناصری در روزهای اخیر به نوعی پایان یافت.
نهاد های مدنی اجتماعی؛ خانه موسیقی با ۵ هزار عضو
اگر تاسیس و ثبات خانه موسیقی در دوران دولت خاتمی را بزرگترین دستاورد خاتمی بنامیم، سخنی به گزاف نگفته ایم. این نهاد در مهرماه سال ۱۳۷۷ و با حضور جمعی از چهره های شاخص موسیقی سنتی و کلاسیک شکل گرفت. حمایتهای مرکز موسیقی وزارت فرهنک ارشاد اسلامی در پاگیری و رشد این نهاد انکار ناپذیر است، به نحوی که در ۴ سال ابتدایی فعالیت خود آنها در ساختمانی که مرکز موسیقی در اختیار آنها قرار داده بود، به فعالیت می پرداختند و البته بودجه ای خاص نیز در اختیار این نهاد قرار داده شده بود تا بتواند چرخهای خود را بگرداند. آخرین خدمت خاتمی به خانه موسیقی، تعیین اعتباری ۶۰۰ میلیون تومانی برای خرید خانه ای ویژه این نهاد است که ۲۰۰ میلیون تومان آن تاکنون پرداخت شده است. خانه موسیقی در مدت فعالیت خود تابه امروز نزدیک به دو هزار تن از اهل موسیقی را بیمه کرده است و در ضمن در تعیین سطح آموزشگاهها و نیز مدرسانی که دراین آموزشگاهها درس می دهند، مشارکت مستقیم دارد. در این ایام انجمن صنفی هنرمندان موسیقی نیز فعالیت خود را آغاز کرد که به دلیل عدم توفیق عملا در استمرار کارش ناکام ماند. اگرچه در دوره ۸ ساله خاتمی تحولات مثبت و موثری در حوزه موسیقی رخ داده است، اما برخی نگرانی ها همچنان وجود دارد که سلیقه ای بودن اعطای مجوز به آثار تولیدی و جلوگیری از اجرای کنسرتهای موسیقی در شهرستانها از جمله مهمترین آنهاست. |