| |||||||||||
رامونا امیری، دختر ایرانی ۲۵ ساله ساکن کانادا که تابستان امسال عنوان دختر شایسته کانادا را به خودش اختصاص داد، در حال حاضر در چین مشغول گذراندن مراحل مختلف مسابقه انتخابی دختر شایسته جهان هست.
مسابقات انتخاب دختر شایسته از سال ۱۹۵۱ میلادی توسط فردی به اسم اریک مورلی (Eric Morley) در بریتانیا شروع شد. این مسابقه در ابتدا به عنوان فستیوال انتخاب بهترین بکینی (Bikini) شروع شد ولی به علت استقبال از این مسابقات و در عین حال اعتراض بعضی ها به بکینی، کم کم این مسابقه شکل دیگری را به خودش گرفت و تبدیل شد به یک سمبل و نماد زیبایی.
البته زیبا بودن فقط یکی از معیارهای انتخاب دختر شایسته هست و به معیارهای دیگری مثل میزان تحصیلات، آشنایی با رشته های مختلف هنری و حتی میزان عضویت و فعالیت در برنامه های خیریه هم توجه میشه. مثلا دختر شایسته بیشترین میزان وقت خودش را بعد از انتخاب شدن، صرف سفر کردن به کشورهای مختلف و تبلیغ برای برنامه های خیریه ای در اون کشور ها میکنه.
رامونا: اقامت من در چین واقعاً باور نکردنیه. ما در ابتدا با یک خوش آمد گویی بزرگ و گرم از طرف مردم "سانیا" پذیرایی شدیم و در حال حاضر هم مشغول انجام تورها در استان های مختلف هستیم. چند روز پیش مسابقه " استعداد " را انجام دادیم و من در گروه خودم برای رقص سنتی برنده شدم! همه دخترها اینجا مهربان و زیبا هستن. جاتون خالی. ببخشید که نمی تونم بیشتر بنویسم چون وقت کمی برای این کار دارم. اما از پشتیبانی شما تشکر می کنم و یادتون نره که در سایت دختر شایسته جهان به من رأی بدین! مرحله پایانی این مسابقه نزدیک به یک ماه طول میکشه و تا دوهفته دیگر به پایان میرسه و درحال حاضر مراسم رای گیری بصورت اینرنتی و اس.ام.اسی در جریان هست. از اونجایی که شرکت کنندگان اجازه مصاحبه در حین برگزرای این مسابقه را ندارند، منتظر مصاحبه با رامونا بعد از پایان این مسابقه باشید. |
| ||||||||||||
تولد مبارک
یکشنبه ۲۹ آبان ( ۲۰ نوامبر ) تولد مریم حیدرزاده شاعر جوان و ترانه سرا بود. مریم ۲۹ سالش شد. برای من جالب بود که مریمی که فصل پائیز رو بهار خودش می دونه و یکسالی می شه که اعتصاب عاطفی کرده تولدش رو چطوری جشن گرفته و یکسال گذشته رو چطوری سر کرده.
مریم : تولد من هیچ اتفاق خاصی نیافتاد. آدم در این روز بخصوص از بعضی ها انتظارات بیشتری داره که وقتی برآورده نشه، جشن تولد خوبی نمی شه!
ولی خونه شلوغ بود. از یکهفته قبل از تولدم مهمونی شروع شد و هنوز هم که یکهفته ای می گذره مهمانی ها ادامه داره. فکر اینکه اگه می خواستیم برای مریم کادوی تولد بخریم چی می خریدیم ؟ گل سرخ ؟ تی شرت دیوید بکام؟ مهمونها و خانواده براش چیا کادو بردن؟ مریم : خانواده که می دونن من عاشق عطرم و زود بطری های عطرم خالی می شه، برای من عطرهای مورد علاقم رو خریدن. دیگه عروسک گرفتم و بدلی جات که خیلی دوست دارم با چند تا کیف و یک صندوقچه !خیلی ازشون ممنونم.
خش خش برگها و سکوت قلم
البته اینها جای خودش تو صدای مریم یک سکوت و یکجوربی حوصلگی بود. شب قبل از مصاحبه هم خواب دیدم که مریم اصلا حوصله نداره و می گه : من مصاحبه نمی کنم! البته منظور من رو که می فهمید! وقتی مورد صحبت حوصله نداشته باشه جمله ها زود تموم می شه و بیشتر بصورت جوابهای کوتاه به سوالات انجام می گیره تا مکالمه. بهرحال از مریم که دیگه ۲۹ سالش شده پرسیدم که ... چرا پکری؟ مریم : بخاطر اینکه اون احساس و عشقی رو که به یکنفر داشتم ترک کردم دیگه ازش بریدم و زندگی بدون عشق خالیه! پس هنوز " اعتصاب عشق " ادامه داره؟ مریم : بله. ولی الان که پائیزه و تا اونجائی که همه خبردارن دوستانت فصل پائیز رو بهت تبریک می گن چونکه عاشق این فصلی، حتی به مریم پائیزی معروفی! مریم : بله، امسال پائیز گرمتر از سالهای قبل بود و حتی چند روز پیش بارونی آمد و من چند ساعتی زیر بارون بدون چتر راه رفتم و ازش لذت بردم، ولی دلخورم از این وضعیت عاطفی ای که به اجبار درگیرش شدم. امسال پائیز هیچ شعری که خودم خوشم بیاد ننوشتم .البته هنوز تا شب یلدا یکماهی راه هست. شاید اتفاقی بیافته.
کیش و شیراز و لس آنجلس و شاید تهران!
امسال سال پرباری برای مریم بوده. هم چندین آلبوم با شعرهاش بیرون آمده ( مهستی، کامران و هومن، مجتبی کبیری و نیما ) و هم اینکه در ایران به روی صحنه رفته. اینها از یک طرف و از طرف دیگه هم دلش شکسته و تصمیم گرفته که واقعیت رو قبول کنه از عشقی که سالها براش شعر می نوشته دست بکشه. ولی درشهرهای مختلف صدای مریم شنیده شد و کتابش دست به دست گشت: مریم : چند ماه که کتاب جدید شعرم " اون کسی رو جز من داشت " بیرون آمد و الان زیر چاپ سوم رفته. از این خوشحالم. آهنگ مریم پائیزی از آلبوم جدید نیما رو هم شنیدم خیلی هدیه خوبی بود چون یکهفته قبل از تولدم بیرون آمد و بنظرم نیما و آهنگساز حق مطلب رو بخوبی ادا کردن. و اینکه با مجتبی کبیری د ر شیراز و کیش روی صحنه رفتم و چند دکلمه آلبوم " ساز مخالف " رو با ایشون روی صحنه اجرا کردم و امیدوارم که بزودی شرایط اجرای کنسرت در تهران فراهم بشه. مریم حرف از مریم پائیزی زدی این شعر یک خورده عجیبه! چونکه شاعر ( که خود مریم باشه ) خیلی از خودش تعریف می کنه! مریم : آره این در اصل شعری هست که دوست داشتم یک کسی برای من بگه ولی هیچوقت نگفت، بنابراین خودم اینو از قول اون برای خودم نوشتم.
مریم، آروزمه ...
مریم داشت آهنگی که ممکنه اسمش Natasha, dance with me رو از ضبط صوتش می شنید. یکخورده سر اینکه آهنگ با صدای کیه کلنجار رفتیم و بالاخره حدس زدیم که ممکنه یکی از آهنگهای کریستی برگ باشه! بعد بیشتر از آهنگهای که تازگی گوش داده حرف زدیم .به این نکته که رسیدیم، خط تلفن بدتر و بدتر شد و مجبور شدم سه چهار بار شماره بگیریم تا که خط صاف بشه و ادامه مصاحبه رو ضبط کنیم. مریم : من تازه گی آلبوم مهرشاد رو شنیدم و از صداش خوشم اومده و آهنگ "حرف آخر" از آلبوم جدبد رضا صادقی و همینطور خیلی خیلی از آهنگ " آروزمه " منصور خوشم آمده. واقعا شعر زیبائیه و حرف دل منه. شعر بابک روزبه فوق العاده است. اینجا من از موقعیت سوء استفاده کردم و فوری پرسیدم: من فکر نمی کردم که منصور گوش بدی !؟ مریم : خوب در تولدم، این اعتصاب رو شکستم و طبق قول و قراری که با شما داشتم دیگه اون دوره دلخوری رو پشت سر می گذارم! این خبر خیلی شادم کرد و نتیجه گرفتم که برای مریم سالی که گذشت سال ترانه ها و تصفیه خیلی ازحسابها بود! |